عشق غیرممکن5p

صبح با صدای زنگ ساعت گوشیم بیدار شدم رفتم سرویس کارای لازم رو انجام دادم اومدم بیرون لباسمو پوشیدم ضد آفتابم رو با یه بالم لب و ریمل زدم و رفتم پایین مامان بابام بیرون بودن مثل همیشه(یعنی داخل شرکت) اجوما صبحونه مو اما ه کرده بود ازش تشکر کردم و سریع صبحونه مو خوردم و رفتم بیرون از خونه تا به مدرسه برم
فلش به موقع رسیدن سون دونگ:
÷:سلام خرههههه
×:گاو قشنگم چخبرررر
*یاااا منم میتونم بهتون بگم شترااا
÷×:تو غلط میکنی
*:یعنی شما میتونید به من بگین گاو و خر ولی من نمیتونم بگم شتر؟ (حرصی)
÷:صدرصد
×:غیر اینم نمیتونه باشه گاو خوشگلم
*:یونااااا بسکنننن تو هم خفه شو جه هوا
ویو جه هوا:
این چرا اینطوری شده حالش خوب نیست
صب کنننن
امروز چندمه؟!
نکنه کهه....... نههه.... نباید الان اینطوری بشههه
دذهن سون دونگ:
من چرا اینطوری شدم؟
شاید بخاطر پامه
کههه در همین لحظه احساس خیسی لای پام کردم
کهه
÷:سون دونگ اینو بگیر
(پد از کیفش در آرود و داد بهش)
و برو دستشویی
این از کجا فهمید؟؟
نه پس میخوای نفهمه انقدر ضایع ای اسکللل
*:ممنونم
ویو یونا:
کلا تو شک بودم
نمی‌فهمیدم الان اینا دارن چیکار میکنن
تا اینکه جه هوا پد از تو کیفش درآورد
یکم ترسیدم چون بعد سون دونگ دقیقا نوبت منه
و من سگ اخلاق ترین میشم البته بهتره راجب جه هوا حرف نزنم که سگ خالص میشه
ویو سون دونگ :
رفتم دستشویی و کار لازم رو انجام داده
دلم یه کوچولو درد میکرد چون کلا تو این مدت درد ندارم یکم این درد برام عجیب بود
ولی بیخیال شدم و با یونا و جه هوا به سمت کلاس حرکت کردیم تو راه کلاس نگم که چقدر هانول رو مسخره کردیم
فلش به بعد تموم شدن مدرسه
از همدیگه خداحافظی کردیم
عجیب بود اصلا کوک رو ندیدم
دیگه دو روز تا امتحانت مونده و مهمترین چیزارو الان میگن
شاید من ندیدمش
داشتم میرفتم سمت خونه که صدای یکی رو شنیدم
........
اگه خواستین حدس بزنین که کی بود❤️

میخوام زودتر تمومش کنم و کلا برن چون هیچ حمایتی نمیبینم میگین که خب تو اولای پیجته چه انتظاری داری ولی حداقل یدونه لایک یا یدونه کامنت که میشه گذاشت😭🌼
دیدگاه ها (۰)

عشق غیرممکنp6

کی آخه اینو گزارش کرددد

عشق غیرممکنp4

عشق غیرممکنp3

عشق غیرممکنp1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط